چکیده:
در گذار از منازعات کلاسیک به نبردهای نسل ششم، «محیط زیست» از جایگاه قربانی جنگ خارج شده و به ابزاری برای اعمال قدرت (Weaponization of Nature) تبدیل گشته است. کنوانسیون ۱۹۷۷ تغییر در محیط زیست (ENMOD)، به عنوان تنها سند الزامآور بینالمللی که دستکاری خصمانه در دینامیک کره زمین را ممنوع میسازد، ظرفیتهای حقوقی مغفولی برای صیانت از اکوسیستمهای شکننده دارد. این پژوهش با رویکردی تحلیلی-آیندهپژوهانه، ابتدا به تبیین ماهیت زیستمحیطی این کنوانسیون پرداخته و سپس وضعیت حقوقی جمهوری اسلامی ایران را که قریب به نیمقرن در مرحله امضا بدون تصویب متوقف مانده، واکاوی میکند. استدلال اصلی مقاله آن است که در عصر همگرایی تکنولوژی و خصومت که در قالبهایی نظیر جنگهای سایبری-فیزیکی، مهندسی اقلیم و تروریسم آبی نمود مییابد. عدم الحاق قطعی ایران به این کنوانسیون، کشور را از مکانیسمهای حیاتیِ حقیقتیاب برای حفاظت از منابع آب، خاک و هوای خود محروم ساخته است. مقاله نتیجه میگیرد که فعالسازی ظرفیتهای ENMOD، یک ضرورتِ پدافند غیرعامل برای امنیت زیستمحیطی ایران در برابر تهدیدات نامرئی آینده است.
مقدمه:
هزاره سوم میلادی با تغییر بنیادین در ماهیت تهدیدات بینالمللی آغاز شده است. اگر در قرن بیستم، تسلیحات کشتار جمعی (هستهای و شیمیایی) کابوس بشریت بودند، در قرن بیست و یکم، دستکاری در نیروهای طبیعت و استفاده ابزاری از عناصر حیات، به خط مقدم تهدیدات منتقل شده است. منطقه خاورمیانه و فلات ایران، به واسطه قرارگیری در کمربند خشک جهانی و تنشهای ژئوپلیتیک مداوم، بیش از هر نقطهای در معرض آسیبپذیری اکولوژیک در برابر این جنگهای خاموش قرار دارند. در این میان، کنوانسیون ممنوعیت استفاده نظامی یا هرگونه استفاده خصمانه دیگر از تکنیکهای تغییر در محیط زیست (ENMOD)، سندی است که اگرچه در فضای جنگ سرد تدوین شد، اما به دلیل تعریف جامع خود از محیط زیست (شامل جو، آبکره، سنگکره و زیستکره)، پتانسیل شگرفی برای حفاظت از اکوسیستم در برابر جنگهای آینده دارد. با این حال، مسئله اصلی اینجاست که ایران با وجود امضای اولیه این سند، هنوز فرآیند الحاق نهایی را طی نکرده است. این نوشتار تلاش دارد پاسخ دهد که چرا در شرایطی که تهدیدات نوین مستقیماً محیط زیست ایران را نشانه رفتهاند، تداوم این خلاء حقوقی به ضرر منافع ملی است و چگونه این کنوانسیون میتواند به عنوان سپری حقوقی عمل کند.
ظرفیتهای متن کنوانسیون تا خلاءهای اجرا
الف) ماهیت زیستمحیطی ENMOD، سپری برای ارکان چهارگانه حیات
برای درک کارکرد این کنوانسیون، باید از نگاه صرفاً نظامی فراتر رفت و به جوهرهی زیستمحیطی آن نگریست. شاهکلید این سند، ماده (۲) آن است که یکی از فنیترین و جامعترین تعاریف را از محیط زیست در حقوق بینالملل ارائه میدهد. طبق این ماده، تکنیکهای تغییر در محیط زیست شامل هرگونه اقدامی است که با دستکاری عامدانه فرایندهای طبیعی، منجر به تغییر در پویایی، ترکیب یا ساختار کره زمین شود. اهمیت راهبردی این تعریف در آن است که کنوانسیون صراحتاً چتر حفاظتی خود را بر روی چهار رکن اصلی حیات میگستراند:
زیستکره (Biota): شامل کلیه موجودات زنده، پوشش گیاهی، جنگلها و زنجیرههای غذایی.
سنگکره (Lithosphere): شامل خاک، پوسته زمین و ساختار فیزیکی سرزمین (جلوگیری از زلزلههای القایی).
آبکره (Hydrosphere): شامل اقیانوسها، دریاها، رودخانهها و منابع آب زیرزمینی.
جو (Atmosphere): شامل لایه ازن، ابرها و ترکیبات گازی هوا.
این کنوانسیون با تعیین شروط سهگانه (گسترده، پایدار یا شدید) در ماده یک، عملاً هرگونه مداخلهای را که تعادل اکولوژیک این چهار رکن را برهم زند، ممنوع کرده است. بنابراین، ENMOD تنها یک معاهده خلع سلاح نیست؛ بلکه ابزاری قدرتمند برای حفاظت از تمامیت اکوسیستم در برابر تجاوز تکنولوژیک است.
ب) وضعیت حقوقی ایران؛ پارادوکسِ تعهد بدون ابزار
ارتباط ایران با این کنوانسیون، روایتی از یک ظرفیتِ معلق مانده است. دولت ایران در ۱۸ مه ۱۹۷۷ (۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۶) این سند را امضا (Sign) کرد، اما با وقوع انقلاب و جنگ هشت ساله، فرآیند تصویب نهایی (Ratification) آن در مجلس قانونگذاری هرگز تکمیل نشد. این وضعیت امضا بدون تصویب، ایران را در یک موقعیت حقوقی نامتوازن قرار داده است: از یک سو، طبق ماده ۱۸ کنوانسیون وین در خصوص حقوق معاهدات، ایران به واسطه امضای خود متعهد است که از انجام اعمالی که هدف و منظور معاهده را زایل میکند، خودداری ورزد. به این معنا که ایران قانوناً و اخلاقاً متعهد است که محیط زیست را دستکاری نظامی نکند. اما از سوی دیگر، به دلیل عدم عضویت قطعی، ایران از حقوق اجرایی و نظارتی کنوانسیون محروم مانده است. حیاتیترین حق سلب شده، دسترسی به مکانیسم کمیته مشورتی متخصصان (ماده ۵) است. این کمیته، تنها مرجع ذیصلاح بینالمللی برای حقیقتیابی علمی است. در وضعیتی که محیط زیست ایران مورد تهدید واقع شود، عدم عضویت رسمی باعث میشود ایران نتواند درخواست تشکیل این کمیته را برای اثبات علمی تجاوز زیستمحیطی ارائه دهد. به بیان سادهتر، ما تعهد دادهایم، اما ابزار دفاعی آن را در اختیار نگرفتهایم.
ج) واکاوی تهدیدات نوین: دگردیسی محیط زیست از قربانی به ابزار جنگ:
ضرورت خروج ایران از انفعال حقوقی زمانی آشکار میشود که از کلیات عبور کرده و به واکاوی عمیق سناریوهای محتمل در آینده نزدیک بپردازیم. در عصر همگرایی علوم دیجیتال و زیستی، تهدیدات علیه امنیت ملی ایران ماهیتی هیبریدی (ترکیبی) یافتهاند که در آنها، محیط زیست دیگر نه یک قربانی جانبی، بلکه نوک پیکان حمله است. کنوانسیون ENMOD در این بستر، باید در پرتو سه سناریوی راهبردی بازخوانی شود:
تروریسم سایبری علیه زیرساختهای زیستی
در قرن بیست و یکم، مدیریت منابع آب ایران از سدهای مخزنی عظیم تا تصفیهخانههای فاضلاب و شبکههای توزیع تماماً به سیستمهای دیجیتال و کنترل صنعتی (SCADA) وابسته شده است. خطر اصلی در اینجا، ظهور تروریسم سایبری-زیستمحیطی است. یک حمله سایبری پیچیده میتواند بدون شلیک حتی یک گلوله، با دستکاری الگوریتمهای مدیریت سد، دریچهها را در زمانی نامناسب باز کرده و سیلابی مصنوعی با قدرت تخریب اکوسیستمهای پاییندست و سکونتگاههای انسانی ایجاد کند. در سناریویی دیگر، هک سیستمهای تصفیه فاضلاب صنعتی میتواند منجر به رهاسازی عامدانه مواد سمی در رودخانهها شود که حیات آبزیان و کیفیت آب شرب را برای دههها نابود میکند. با تفسیر پویای ماده ۲ کنوانسیون، این اقدامات که منجر به تغییر در دینامیک یا ترکیب آبکره میشوند، دقیقاً در حکم تکنیک تغییر محیط زیست هستند. عدم عضویت ایران، کشور را از ابزار حقوقی برای اثبات اینکه این فجایع، نقص فنی نبودهاند بلکه حملات عامدانه بودهاند، محروم میکند.
مهندسی اقلیم (Geo-engineering): نبرد نامرئی بر سر اتمسفر
تکنولوژیهای مداخله در آبوهوا، به ویژه روشهای مدیریت تشعشعات خورشیدی (SRM) و تزریق آئروسل به استراتوسفر، لبهی تیز تکنولوژیهای دوگانه (Dual-use) هستند. سناریوی نگرانکننده برای فلات ایران، استفاده یکجانبه کشورهای رقیب یا قدرتهای فرامنطقهای از این فناوریها در بالادست جریانات جوی است. این مداخلات میتواند با هدف ظاهری کاهش دمای زمین انجام شود، اما اثر جانبی و یا حتی نیت پنهان آن، تخلیه رطوبت ابرها پیش از رسیدن به آسمان ایران یا تغییر مسیر بادهای موسمی باشد. نتیجه این اقدام، تشدید خشکسالیهای مصنوعی، خشک شدن تالابها و ایجاد کانونهای جدید ریزگرد در ایران خواهد بود. خطرناکترین ویژگی این جنگ، پوشش صلحآمیز آن است. طبق ماده ۳ کنوانسیون، استفاده صلحآمیز مجاز است، اما ماده ۱ استفاده با نیت خصمانه را ممنوع میکند. در این منطقه خاکستری، تنها کمیته مشورتی متخصصان ENMOD صلاحیت علمی دارد تا با بررسی دادهها، مرز میان اقدام علمی و جنگ اقلیمی را مشخص کند. بدون عضویت در این کنوانسیون، ایران صدایی در این محکمه تخصصی نخواهد داشت.
امنیت زیستی خلیج فارس: تهدید علیه آبشیرین و حیات دریایی
در عصر پسا-نفت، وابستگی حیاتی ایران و کشورهای منطقه به آب شیرین حاصل از دریا، خلیج فارس را به صحنه نبرد جدیدی تبدیل کرده است. هرگونه اقدام خرابکارانه که کیفیت آب دریا را هدف قرار دهد، یک فاجعه تمامعیار است. انتشار عامدانه باکتریهای مهندسیشده برای ایجاد پدیده کشند قرمز (Red Tide) یا ایجاد لکههای نفتی هوشمند، میتواند فیلترهای ورودی تأسیسات آبشیرینکن را مسدود کرده و همزمان اکوسیستم مرجانی و شیلات منطقه را نابود کند. این اقدام مصداق بارز نسلکشی خاموش از طریق ابزار زیستمحیطی است. این کنوانسیون صراحتاً تغییر در ترکیب یا ساختار آبکره را ممنوع کرده است. عضویت ایران در کنوانسیون، به کشور اجازه میدهد تا هرگونه آلودگی مشکوک و گسترده در خلیج فارس را نه صرفاً به عنوان یک تخلف زیستمحیطی ساده، بلکه به عنوان نقض صلح و امنیت بینالمللی و استفاده از سلاح ممنوعه پیگیری نماید.
نتیجهگیری:
واکاوی مسیر طیشده در این پژوهش، ما را به یک حقیقت راهبردی رهنمون میسازد: کنوانسیون ENMOD دیگر نباید به عنوان یک میراث خاکخورده دوران جنگ سرد نگریسته شود؛ بلکه این سند در قرن بیست و یکم، به یکی از ستونهای اصلی امنیت زیستمحیطی (Environmental Security) در حقوق بینالملل تبدیل شده است. وضعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران، که قریب به پنج دهه در تعلیق میان امضا و تصویب باقی مانده، شاید در گذشته یک اهمال دیپلماتیک محسوب میشد، اما امروز در مواجهه با تهدیدات نوظهور، به مثابه ایجاد یک خلاء امنیتی در مرزهای اکولوژیک کشور است. در عصر جنگهای هیبریدی و منازعات منطقه خاکستری (Grey Zone Conflicts)، دشمنان هوشمند دیگر با اعلام رسمی جنگ حمله نمیکنند؛ بلکه آنها با پنهان شدن پشت نقاب حوادث طبیعی و تغییرات اقلیمی، زیرساختهای حیاتی حریف را هدف قرار میدهند. سیلابهای ناشی از هک سدها، خشکسالیهای مهندسیشده و آلودگیهای مرموز دریایی، همگی دارای ویژگی انکارپذیری (Deniability) هستند. در چنین فضای غبارآلودی، فقدان عضویت قطعی ایران در کنوانسیون ENMOD، به معنای خلع سلاح شدن در برابر جنگ روایتها است. ایران بدون دسترسی به کمیته مشورتی متخصصان(ماده ۵)، فاقد ابزار لازم برای اثبات علمی و حقوقیِ منشاء خصمانه این فجایع خواهد بود. بنابراین، الحاق نهایی به این کنوانسیون، فراتر از یک ژست دیپلماتیک یا تعهد زیستمحیطی صرف است؛ این اقدام یک ضرورتِ بنیادین در چارچوب پدافند غیرعامل محسوب میشود. عضویت در ENMOD دو کارکرد حیاتی برای ایران خواهد داشت: نخست، ایجاد بازدارندگی حقوقی؛ بدین معنا که دشمنان بالقوه بدانند هرگونه دستکاری در محیط زیست ایران، با ریسک بالای افشاگری علمی و پیگرد بینالمللی همراه خواهد بود. دوم، صیانت بیننسلی؛ حفاظت از چهار رکن آب، خاک، هوا و حیات برای نسلهای آینده ایران در برابر دستاندازیهای تکنولوژیک بیگانگان. کوتاهی در تکمیل فرآیند تصویب این معاهده، پذیرش ریسکی است که هزینههای آن ممکن است جبرانناپذیر باشد.
پیشنهادات راهبردی:
با توجه به شکنندگی اکوسیستم ایران و ضرورت استفاده از تمام ظرفیتهای حقوقی برای جلوگیری از تخریب محیط زیست، پیشنهادات زیر با رویکرد صیانت از منابع طبیعی ارائه میگردد:
تصویب نهایی کنوانسیون با هدف حفاظت از میراث طبیعی:
لایحه الحاق نهایی به کنوانسیون ENMOD، با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست و معاونت حقوقی ریاست جمهوری، تدوین و به مجلس ارائه شود. در توجیه این لایحه باید تأکید شود که هدف ایران، پیوستن به استانداردهای جهانی برای حفاظت از چهار رکن حیات (آب، هوا، خاک و موجودات زنده) است. عضویت قطعی در این کنوانسیون، به ایران جایگاه حقوقی لازم را میدهد تا در صورت بروز هرگونه آسیب گسترده به محیط زیست کشور (که منشاء غیرطبیعی دارد)، بتواند از طریق کمیته مشورتی متخصصان، نه برای جنگ، بلکه برای جبران خسارت زیستمحیطی و توقف تخریب اقدام کند.
دیپلماسی سبز و تلاش برای بازتعریف «آسیب زیستمحیطی» در سطح جهانی
نمایندگان ایران در نشستهای آتی کشورهای عضو، بر روی تفسیر دقیقتر و سختگیرانهتر از ماده ۲ کنوانسیون تمرکز کنند. ایران به عنوان کشوری که با چالشهای آبی روبروست، باید پیشنهاد دهد که هرگونه دستکاری تکنولوژیک که منجر به کاهش کیفیت آب یا تخریب اراضی کشاورزی شود، مصداق بارز آسیب به محیط زیست تلقی گردد. هدف این دیپلماسی، ایجاد یک اجماع جهانی است تا هیچ کشوری حق نداشته باشد به بهانه پیشرفت تکنولوژی، تعادل اکولوژیک منطقه را برهم بزند.
ایجاد سامانه ملی رصد تغییرات اقلیمی
تقویت زیرساختهای علمی در سازمان هواشناسی و وزارت نیرو برای پایش دقیق تغییرات محیط زیستی. برای حفاظت از محیط زیست، ما نیاز به دادههای دقیق داریم. باید سامانهای ایجاد شود که وضعیت طبیعی بارشها، دمای هوا و شوری آب خلیج فارس را به صورت مداوم ثبت کند. این دادههای پایه (Baseline Data) ضروری هستند تا اگر زمانی تغییری ناگهانی و مخرب در اکوسیستم رخ داد (مثلاً خشک شدن ناگهانی یک تالاب یا آلودگی وسیع دریایی)، بتوانیم از نظر علمی ثابت کنیم که این یک پدیده طبیعی نیست و محیط زیست ما مورد دستکاری قرار گرفته است.
Leave A Comment